ای آنکه در فضای دعا میخری مرا
تا اوج وصل حضرت خود میبری مرا
مثل همیشه با نظر رحمتت ببخش
حال دعا و زمزمۀ بهتری مرا
حال قنوت و حال بکا، حال بندگی
کن مرحمت ز عاطفۀ کوثری مرا
آئینه جمال خودت را نشان بده
من اظهر الجمیل، نما حیدری مرا
لطف شماست خوانده مرا، ورنه ای کریم
شایسته نیست این سِمت نوکری مرا
هرگاه حال توبه مرا دست میدهد
گویم که هست این گنه آخری مرا
ای کاش پای لنگ مرا سنگ میزدی
تا میزدود رنگ خطا یاوری مرا
تنبیه میکنی بکن، اما خودت بزن
هرگز مده به دست کس دیگری مرا
با یک اشاره قلب حسینی به من بده
زهرا کند ز لطف مگر مادری مرا
شش گوشۀ حسین دلم را ربوده است
یعنی دوباره کرده علی اکبری مرا